خداوند رحمان و رحيم در آغاز سوره مباركه قلم، به قلم و آنچه را با قلم مينويسند سوگند ياد كرده است. حديثي از پيامبر گرامي اسلام حضرت محمد مصطفي(ص) روايت شده كه ميفرمايد: سه صدا است كه پرده و حجابها را ميشكافد و به پيشگاه با عظمت خداوند ميرسد: صداي گردش قلمهاي دانشمندان به هنگام نوشتن، و صداي قدمهاي مجاهدان در ميدان جهاد، و صداي چرخ نخريسي زنان عفيف و پاكدامن. البته آنچه كه گفته شد درباره قلمهايي است كه در مسير حق و عدالت و در صراط مستقيم گردش ميكند اما قلمهاي مسموم و گمراه كننده بزرگترين بلا و عظيمترين خطر براي جوامع انساني محسوب ميشود» 1
شهيدمحمود صارمي به عنوان خبرنگاري مومن و مسلمان و مدافع مردم رنج كشيده و مظلوم روز 17 مرداد ماه سال 1377 قرباني جريانهاي افراطي و تحجرگرا شد و در مزار شريف افغانستان مظلومانه با گلولههاي سلاح عدهاي خشك مغز متحجر به شهادت رسيد. ياد و خاطره آن شهيد بزرگوار و همه فعالان عرصه مطبوعات اعم از خبرنگار، عكاس، تهيه كننده گزارش، فيلمبردار و كليه كساني كه طي سالهاي دفاع مقدس در جبهههاي حق عليه باطل با شهامت و شجاعت و ايثار در امر اطلاعرساني فعاليت نموده و حقانيت رزمندگان اسلام را به جهانيان مخابره كردند، بيدادگريهاي استكبار غرب و شرق و نوكران دست نشانده آنان را برملا ساختند، ظلم و ستم صدام معدوم را در ضربه زدن به اين آب و خاك به مردم سراسر جهان اعلام كردند و در نهايت جان عزيز خود را در راه بقاي اسلام و پاسداري از ميهن مردانه فدا كردند، گرامي ميداريم.
مناسب آن كه روزنامهنگاران بدون ترس و واهمه حقايق و واقعيتهاي جامعه را بنويسند. حقوق مسلم خود را از قبيل مسكن، تهيه امكانات مناسب زندگي، استفاده از بيمه و حقوق بازنشستگي طلب نمايند و هنگام پيري و از كارافتادگي اميد به كسب درآمد و تامين زندگي داشته و مديران نشريات هم درآمد مكفي و يا حداقلي داشته باشند و مسئولان ذي ربط از هر قوه ترتيبي اتخاذ نمايند كه توقيف نشريه آخرين راه حل باشد. فعالان عرصه مطبوعات بايد بتوانند در انجمن صنفي امور مربوط به شغل و حرفه خويش را مطرح و در صورت لزوم برابر با قانون از حق خود دفاع نمايند. روزنامهنگار موفق و وظيفهشناس هر روز براي دسته و گروهي مجيزگويي نميكند. راه و روش زندگي شرافتمندانه را بر ميگزيند، از صنف متملقان دوري ميگزيند. مديران هم بدانند نبايد تنها سالي يك بار مجلس بزرگداشت براي خبرنگار برگزار نمايند يا هديهاي به آنان بدهند و به احترامشان سخنراني كنند بلكه علاوه بر انجام امور فوق كه به جاي خود قابل ارج نهادن ميباشد بايد به خواستههاي به حق آنان رسيدگي و اقدام لازم مبذول نمايند.
در 150 سال اخير به دنبال پيدايش روزنامه و جرايد پادشاهان و حاكمان ظالم و ستمگر دشمن اصلي روزنامهنگاران و اصحاب مطبوعات دلسوز و علاقهمند به پيشرفت جامعه بودند. ناصرالدين شاه كه به قدرت تاثير جرايد در پرورش افكار عمومي پي برده بود به وزير انطباعات دستور ميداد مجلات و روزنامههايي كه از خارج براي دربار ميفرستند بسوزاند تا خشم و غضب خود را فرو نشاند و به خيال خام خود مردم را از تاثيرات بد روزنامهها دور بدارد.
«دوشنبه دوم ربيعالثاني 1302 ه.ق... خدمت شاه رسيدم بعد از ناهار روزنامه«ترجمان حقيقت» را كه روزنامه رسمي عثماني است و در آن تفصيلي از ايران نوشته بود با ترجمهاش به نظر شاه رساندم... شاه روزنامه را ملتفت نشد و ترجمه را سوزاند.
يكشنبه 2 محرم 1303 ه.ق در روزنامه «طمس» منطبعه لندن تفصيلي نوشته بودند تعريف از ظلالسلطان و تكذيب از وليعهد و تحريك به شاه كه وليعهد را از ولايت عهد معزول كند و ظلالسلطان را وليعهد نمايد روزنامه را ترجمه نموده به شاه دادم خيلي متفكر شدند فرمودند كتابچه را بسوزان.»2
روز خبرنگار فرصتي است تا فعالان سياسي، احزاب و انجمنها از جمله مديران نشريات و خبرنگاران از مبارزان راه قلم و نويسندگاني كه حقايق را گفتند و از قدرتها هراسي به خود راه ندادند، به زندان افتادند، لبهايشان را دوختند، از شهر و ديار خويش تبعيد شدند و يا جانشان را در اين راه فدا كردند ياد كنند و بر آنها درود بفرستند. و راه و رسمشان را سرمشق خويش قرار دهند. هر روزنامهنگاري با نشريهاي كه منتشر مينمايد يا مقالهاي مينويسد بايد به خوانندگان و جامعه ثابت كند از دروغ، تحريف، تهمت و افترا دوري ميكند و به دنبال چاپ روزي نامه نيست، سرسپرده اين يا آن مقام و تسليم زر و زور نميشود، اخلاق حرفهاي را رعايت و در نهايت استقلال خود را حفظ ميكند تا در جامعه ارزش بيشتري داشته باشد.
«روزنامه سفينه نجات در سال 1325 ه.ق در يزد منتشر شد. آخرين شماره منتشره سفينه شماره 28 سال سوم مورخ 14 رمضان المبارك سال 1329 ه.ق است.
در پايان آن شماره تعطيل روزنامه را با اين عبارات به خوانندگان و مشتركين اطلاع داده است: از آنجا كه راست گفتن را نسبت به بعضي از محترمين جسارت و دروغ را منافي مقام و مسلك خود ميدانيم از اين نمره عجالتاً دوستان را وداع و طبع سفينه را به زماني يسر(آسان) ان شا ء ا... حواله ميدهيم... سرمقاله آن شماره زير عنوان آزادي مطبوعات » اين گونه آغاز ميشد:انسان آزاد علت العلل تمدن و مايه ايجادآبادي است هر انساني كه آزادي حقيقي و حريت خدا داد خود را شك نمايد انسانيت خود را ترديد كرده است...
روزنامه طوفان در تهران به صاحب امتيازي و موسسي فرخي يزدي و مدير مسئولي موسويزاده تاسيس و شماره اول آن... در سال 1300 شمسي انتشار يافته است... طوفان در طول مدت انتشار پانزده مرتبه توقيف گرديده و باز منتشر شده است تا اينكه بالاخره در سال 1307شمسي كه فرخي به عنوان نماينده مجلس شوراي ملي در دوره هفتم تقنينيه از طرف مردم يزد انتخاب گرديد در مجلس جزو اقليت بود و به ناچار ايران را ترك كرد، طوفان براي هميشه تعطيل شد.
در آذر ماه سال 1300 كه وزارت داخله (كشور) اخبار را به دفتر طوفان نفرستاد، فرخي مسمطي با مطلع « خبر اين است كه اينجا خبري نيست كه نيست» درباره شهرها از جمله يزد چاپ و منتشر نمود.
يزد امن است و اهاليش دعاگو هستند
بهر ابقاي حكومت به هياهو هستند
پي تقديم هدايا به تكاپو هستند
راست گويي همه در روضه مينو هستند
الغرض از ستم و جور اثري نيست كه نيست!
خبر اين است كه اينجا خبري نيست كه نيست!»3
دكتر محمد مهدي فرقاني – روزنامه نگار- ميگويد:«با آنكه از انقلاب مشروطه تاكنون داراي قانون مطبوعات هستيم اما اين قانون حتي با تغييرات مكرري كه پيدا كرده همچنان فاقد يك فصل مستقل و قابل اعتنا در مورد حقوق روزنامه نگاران است. هر چند كه وقتي درباره حقوق روزنامه نگاران صحبت ميكنيم بايد روي ديگر سكه را هم ببينيم كه همانا مسئوليتهاي اجتماعي خبرنگاران است. به بيان ديگر حقوق و مسئوليتهاي روزنامه نگاران دو روي يك سكه هستند اما به نظر ميرسد قوانين مطبوعاتي ما بيشتر به مسئوليتهاي خبرنگاران توجه كرده و حتي در مواردي آنها را بر شمرده است اما در مورد حقوق مادي و معنوي آنها جز در موارد اندكي، خست زيادي به خرج داده و توضيح مبسوطي نيز ندارد. بنابراين به نظر ميرسد ما نيازمند نظام حقوقي جامع رسانهاي هستيم كه نخست حقوق آنها را در چارچوب قانون به رسميت بشناسد و به دنبال آن مسئوليتهاي اجتماعي روزنامه نگاران را بيان كند. اما ميتوان به جرأت گفت كه ما در هر دو مورد دچار نقصان و آسيب هستيم.
عضو هيأت علمي دانشگاه علامه طباطبايي ميافزايد: متأسفانه چون اين حقوق در چارچوب قانون بيان نشده هر كسي تفسير به رأي كرده و بنا به سليقه خودش آن را كم و زياد كرده است. البته هيچ مرجعي هم براي احقاق حق وجود ندارد. در نقطه مقابل اين مطلب بايد گفت در حوزه حرفهاي روزنامه نگاران نيازمند آن هستيم كه مسئوليتهاي اجتماعي خود را به درستي بشناسيم و به آن پايبند باشيم. اين اصول به طور عمده در چارچوب موازين اخلاق حرفهاي روزنامهنگاري مطرح ميشود در حالي كه ما فاقد يك مرامنامه اخلاق حرفهاي رسمي هستيم كه روزنامه نگاران و تشكلهاي صنفي روزنامه نگاري بر آن صحه گذاشته و خبرنگاران به آن متعهد باشند» 4
از جمله موضوعاتي كه در يكسال اخير در آيينه يزد بدون وابستگي به انجمن و دسته و خطي مستقلاًٌ درج گرديد مقاله مفصل و مستدلي بود تحت عنوان «آيا ممنوعالتصويري سيد محمد خاتمي قانوني است؟» گرچه عدهاي بر نتافتند و در بعضي از سايتها انواع و اقسام اتهامات را بر نويسنده وارد آوردند. چند نفري هم كه پاسخ دادند نخواستند به قوانين مدون و مصوب جمهوري اسلامي ايران گردن نهند. گرچه محترمانه پاسخ آنها هم داده شد و در تاريخ جرايد و مطبوعات يزد ثبت گرديد. اما هر چه زمان بگذرد خوانندگان بيشتر به درستي مطالب مندرج در «آيينه» در اين زمينه پي خواهند برد چون به يقين قانون اساسي و آيين دادرسي بدون تشكيل دادگاه صالح و در نهايت صدور حكم، بر ممنوعالتصويري هيچ فردي صحه نميگذارد و دعا براي رفع حصر و يا درخواست آزادي زندانيان نيز حامي و وابسته بودن به آنها را ثابت نميكند.
بعضي از سايتهاي محلي گاهي در وارد كردن اتهام، نسبتهاي دروغ دادن عدم رعايت احترام به ديگران يدطولايي دارند بنابراين از جامعه روحانيت دارالعباده، مديران و مسئولان استان و صاحبان تريبونهاي رسمي و همه علاقهمندان به نظام جمهوري اسلامي ايران درخواست ميگردد ترتيبي بيانديشند تا با تذكرات دوستانه و مشفقانه به هر يك از نويسندگان و فعالان سياسي و طرفداران گروهها و احزاب شناسنامهدار به ويژه اگر هزينه آنها از بيتالمال تامين ميگردد ياد آوري نمايند در جهتگيريها با مدرك و دليل انتقاد كنند رعايت صداقت، امانت، كرامت انسانها را بنمايند كه اين راه به صلاح و صواب نزديكتر است
آرزوي نويسنده اين سطور به عنوان يك معلم و روزنامهنگار اين است كه خداوند كريم وسايل آزادي خبرنگاران و روزنامهنگاران دربند در سراسر جهان را كه پدران و مادران و فرزندان خردسال و همسران آنها لحظهاي آرامش خاطر ندارند فراهم نمايد. به اميد آن روز.
مدير مسئول
پي نوشتها:
1- «تفسير نمونه»، جلد 24، صفحه 377
2- «خاطرات اعتمادالسلطنه»، چاپ اميركبير، سال 1350 ه.ش، اگر مقصود روزنامه تايمز لندن باشد در سال 1785 ميلادي توسط «جان والتر» تاسيس و انتشار يافت.
3- آيينه يزد، شماره 376
4- روزنامه ايران، 17/5/94
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 29,نوامبر,2024